
جناب نادر طالبزاده در مورد امام خمینی (ره) تعبیری دارد که من بیاندازه آنرا دوست دارم. او میگوید وقتی دوربین را در مقابل امام روشن میکردی، همه حرکات امام (ره) بیاستثناء آموزنده بود و همینطور کلمات امام (ره)، که پرت نداشت. این حرف فوق العادهای است و نشان میدهد که طالبزاده خودش اهل حکمت است. معنی اینکه کلمات امام (ره) پرت نداشت به زبان ساده این است که یک واو نمیتوانی از حرفهای او حذف کنی! اینطور حرف زدن خاص اولیاء الهی است. اینرا نوشتم که بگویم سید شهیدان اهل قلم هم همینطور حرف میزند. و اینرا من نه از سر شدت ارادتی که به او دارم میگویم؛ هر کدام از آثار قلمی او را که میخوانی، نشان به آن نشانی که قلم سید یک کلمه پرت ندارد. جناب طالبزاده هم به این ویژگی قلم او اقرار کرده است. امروز کتابچه کوچکی با عنوان «سنگرسازان بیسنگر» بدستم رسید که در آن چشمم خورد به مقالهای از شهید آوینی که در موضوع «جهاد سازندگی» به نگارش درآمده و در واقع اعلام بیعتی است از طرف اهالی جهاد سازندگی با امام خمینی (ره). وقتی شروع به خواندن کردم، مثل همیشه احساس کردم نسیم روحفزای قلم پاک سید جانم را مینوازد و بقول گفتنی جگرم را حال میآورد! بگذریم که چقدر صادقانه نوشته. حیفم آمد چند خط از این یادداشت را که از خواندش حظ و لذ بردهام را پیش چشم دوستانم قرار ندهم:
در جهان امروز و تاریخ فردای کره زمین، انقلاب اسلامی ایران کهکشانی است که راه کعبه را به گمگشتگان ظلمات کفر و شرک مینمایاند. کیست که نداند این کهکشان از کدام چشمه نور استفاده میکند. سراج منیر حیات، «خمینی سلام الله علیه» اگر چه از افق این خطه مرتفع طلوع کرد، اما چشمه خورشید تاریخ فردای زمین است و نور هر چه هست از این پس از بحر بیکران وجود او میجوشد که به سرچشمه «نورالانوار» حقیقت اتصال یافته است. بزرگمردانی چون او در تاریخ بسیار نیستند و هم اینانند که واسطه میان آسمان و زمین میشوند و روح ایمان و تقدس را در جان خاک میدمند. زنهار اگر اینان نباشند، شیطان حاکمیت خویش را جاودانه درکره زمین خواهد گستراند. خوشا ما مردم این روزگار که تعبیر «کلمه طیبه» را در وجود او دیدیم که چگونه عصر خویش را در همین خاک که طینت آفرینش همه ابناء بشر است، ثابت میگرداند؛ اما شاخ و برگ تا آسمان میگستراند. خوشا ما مردم این روزگار که دیدیم ابراهیم را که چگونه در مصاف ائمه کفر اولیاء شیطان، پای در آتش مینهد، ولیکن آتش بر او «برد» و «سلام» میشود و از میان گلستان سر بر میآورد. خوشا مردم این روزگار که حسین را در مصاف با یزید دیدند و نیز دیدند که چگونه بشر به مظهریت تام اسماء و صفات حق میرسد و بر قله بلندترین مراتب عرفان مینشیند؛ اما هرگز داعیه «انا بشر مثلکم» را رها نمیکند.
ما بار دیگر عصر «بینات» را تجربه کردیم و راه و رسم زندگی پیامبران را در بزرگی از سلاله ابراهیم به چشم دیدیم و حقیقت را از افسانه باز شناختیم و امروز اگر چه کالبد امام امت در میان ما نیست؛ اما حضور او چون آسمان بر سر ما گسترده است و شمس حیات معنویتش از وجود وسیع یار و برادرش، گستره تاریخی انقلاب اسلامی را تا افق آینده های دور، روشن داشته و هنوز باران حکمت فراگیرش، زمین های تشنه وجود ما را سیراب میکند. و عشق خدائیش به خلق خدا، بدرمنیری است نگران شبهای پر التهاب ما که امانتداران اوئیم و میراثدار جمهوری اسلامی، این یادگار ارزشمندی که در میان ما نهاده است. تحفه الهی جمهوری اسلامی تحقق تاریخی استمرار وجود اوست...
نظرات شما عزیزان: