تقدیم به جانبازان شیمیایی
در پیچ و تاب درد…
انگار عمر غصه هایش سر نمی آمد
می ساخت با درد و صدایش در نمی آمد
یک تخت، کنج یک اتاق و یک سبد دارو
یک شب به چشمش، خواب خوش دیگر نمی آمد
هی سرفه پشت سرفه، سوز سینه و خون، آه
زجری به این اندازه درباور، نمی آمد
در پیچ و تاب درد، وقتی بی رمق می شد
آن جا چه ها که بر سر مادر نمی آمد
مادر که حالا بغض را آرام می بارید
اما صدای گریه، پشت در نمی آمد
انگار او هم قطره قطره آب می شد، آه
می ساخت با درد و صدایش در نمی آمد
***
همگی بار دیگر به پاس خون شهدا ، به پای صندوق های رای خواهیم آمد و نشان خواهیم داد رزمندگان خامنه ای مانند رزمندگان خمینی تا آخرین قطره خون ، پای ارزش های اسلام و انقلاب خواهند ایستاد
نظرات شما عزیزان: